فرشته کوچولوی ما فاطمه فرشته کوچولوی ما فاطمه ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما....

حالت های مختلف بلا خانوم

1391/10/20 17:49
نویسنده : مامانی
95 بازدید
اشتراک گذاری

نی نی در حال شروع به نق نق کردن!!!!!

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

 

 

 

نی نی وقتی نق می زند!!!

 

 niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل!

 

 niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

دست فرشته مامان

 

 niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

نمی دونید وقتی کلاهی که مامانم برام بافته رو می پوشم چه جیگری میشم!

 

 niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

وقتی که مامانم میخاد لباسمو عوض کنه و قنداقم کنه این شکلی میشم!

 niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

در ضمن فکر نکنید من همیشه مث فرشته ها خوابم یا دارم لبخند میزنم شب که میشه یه گریه هایی می کنم که تا حالا ندیدین!!!

هرکی بیاد بهش نشون میدم!

یه وقتایی مامانم تا خود صبح بیداره!

یه وقتایی هم مامان و بابا با گریه های من گریه میکنن!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

خاله فاطمه
18 دی 91 14:54
اخم نکن می گیره قلبم!!!!!!!!!! فدای خواهرزاده ولاییم بشم!!!!!!!!!!!!!! دوستت دارم نفس خاله


منم دوست دارم
دوست دارم زودی ببینمت
سروناز
18 دی 91 19:55
فدات بشم فاطمه جونم که اینقد ماهی...الهی که همیشه سالم باشی هم تو هم مامان و بابای گلت...دیر بهت سرمیزنم امتحان دارم عزیزم،هرچند همیشه تلپم پیشت


کم پیدایی سروناز خانوم
elham
19 دی 91 12:14
بابا جذبه!!!قربون اون اخمات بشم من.
elham
19 دی 91 12:17
عکسای قبلت که می خندیدی شبیه باباییت بودی فرشته من اما الان که این عکساتو دیدم فهمیدم شبیه مامانتی قربون اون شکل ماهت بشم.(فامیل شوهر)


ای الهام خانوم هی!
واقعا که فامیل شوهری!
اونجاها که میخندید شکل باباش بود الان که اخم کرده شکل منه، نه؟
خدا هیشکیو تو غریبی نندازه!!!
مامان دنیز
19 دی 91 17:20
خدا حفظش کنه براتون
فاطمه نجفی 1
20 دی 91 16:30
سلام .خوبی.امروز 4شنبه ساعت 16.30 دقیقه بعدازظهره.من و فائزه و الهام خونمون هستیم.داریم میخوریم.و اینجانبان از شما گله داریم که چرا جواب ماهارو نمیدین و تنها جواب اونهارو میدین باهات قهریم .




سلام گلا شما خوبین؟قهر نکنین دلم میگیره
تو پست لبخند یک فرشته و حالتهای مختلف بلا خانوم جواب شما و الهام رو دادم عزیزم مگه ندیدین؟
فائزه هم که تا حالا نظر نذاشته!افتخار نداده!!
حالا چی می خورین؟!!




فاطمه نجفی 1
20 دی 91 22:58
چای میخوریم م م م م م


نوش جان!

فاطمه نجفی 1
20 دی 91 23:02
فاطمه جون به باباییت بگو یه وبلاگی برات درست کنه که بشه برات عکس های بامزه فرستاد باشه بگی هااااا فراموش نکنی.

باشه میگم ولی چه وبلاگی؟ ها ای که وگفتی یعنی چه؟!
elham
21 دی 91 13:56
سلام شکلات مغزدار من.خوبی جوجو نارنجی من؟امروز شاید بریم حرم امام رضا حتما برای عاقبت بخیریت دعا میکنم جیگرم.بوس

سلام الهامی
دلم خیلی هوای حرم کرده به آقا بگو اون حاجت بزرگه رو برام برآورده کنه و ما رو بطلبه این زودیا بیایم پابوسش.
حتما برام دعا کن برای هر سه تامون من و نی نی و باباییش
ممنون فامیل شوهر!
راستی بالاخره جواب نظرتو خوندی یا نه؟

فاطمه نجفی 1
21 دی 91 17:50
فاطمه جون منظورم اینکه که بشه تو وبلاگت عکس واست گذاشت.اوکی ی ی ی ی.!


چشم میگم به بابایی
elham
22 دی 91 16:52
برات دعا کردم قربون اون دستات بشم.برای مامانی و بابایی هم دعا کردم.آره مامان جوجو خوندم منم جواب دادم عزیزم.مگه جوابم نرسید؟


زیارت قبول ممنون که دعا کردی
نه نرسیده تیک خصوصی اش رو نزن
elham
24 دی 91 20:11
سلام جوجه زرد من.چرا عکس جدید نمیذلری جوجه من؟
elham
26 دی 91 14:08
بادهو هو می کند میزند در را به هم نیمه شب از خواب ناز با صدایش می پرم ناگهان در باز شد یک نفر پیشم نشست روی خواب چشم من او کشید آرام دست چشم های کوچکم بسته شد از ترس باد حس خوبی پرکشید گونه ام را بوسه داد گفت : از مادر نترس باد مهمان در است دست های کوچکت توی دست مادر است اینم حفظ کنی تربچه من.
elham
27 دی 91 11:37
خوشگل من کجاست کم پیداست؟خوبی جوجو؟داری شعراتو حفظ میکنی؟